زبانحال حضرت زینب در شهادت امیرالمومنین علیه السلام
دلت هـوای اجـل کرده نیـمه جـانی تو در انـتـظـار و هــوایـیِّ آسـمـانـی تـو بیا بگـیـر ز اسم خودت مـدد، برخـیز هنوز هم که هـنوز است، پهـلـوانی تو امان ازین همه غربت به تازگی مَردم شده است باورشان که نماز خوانی تو چه قدر دل نگـرانی برای قـاتـل خود فدای این همه لطفت، چه مهربانی تو گرفته صبر مرا، رنگ چهـرۀ زردت بهـار من چه شده زخـمـیِ خـزانی تو دوباره فاطمه یا فاطمه است روی لبت به یاد محـسن و مـادر چه بیامانی تو سر شکسته نکرده است رو به قبله تو را شهـید روضۀ زهـرای قـد کـمـانـی تو شـبـیـه مــادرمـان فــاطـمـه دم رفـتـن برای پیکر صد پاره روضهخوانی تو امان از آن سر بر نیزه، وای از گودال امان ز کـوفه و زیـنب، اگر نمانی تو |